رامونکا فقط یک شهر نوری در بعد نهم نیست؛ او حاصل ادغام سه تمدن بزرگ و باستانی است:

۱. لموریا – تمدن قلبهای پاک و نگهبانان کریستالها. جایی که زبان نور و حکمت بلورها شکل گرفت.و در دوره زبان نوریمون سفینه ای با فرمانده کآیا میاد دنبالمون میبرتمون درون شهر رامونکا .آوازکدهها، مراکز شفابخشی با فرکانس و صدا.
که در شمال رامونکا هست .
۲. آتلانتیس – تمدن دانش، تکنولوژی و معابد عظیم. سرچشمهی معماری نوری و انرژیهای پیشرفته.و قصرهای کریستالی.
آرامگاه قدس نورامی ( چشم سوم ) که در جنوب رامونکا هست.
ساعتشنی لموریا و آتلانتیس
لموریا؛ بالا، دریای نور و عشق مادرانه
• در این دیدگاه، لموریا در بالاست؛ چون سرچشمهی الهام، شفقت و جریان نور مادرانه است.• لموریا مثل باران نوریست که از آسمان به زمین میبارد.
• انرژیاش نرم و تغذیهکننده است، مثل ابرهای سفید و آب زلالی که از بالا سرازیر میشود.
• در این جایگاه، لموریا نهتنها ریشهی زمین، بلکه چشمهی آسمانی عشق هم به شمار میرود.
آتلانتیس؛ پایین، اقیانوس دانش و قدرت
• آتلانتیس در پایین قرار میگیرد؛ چون بیشتر با عمق اقیانوس، سنگینی کریستالها و دانش ذخیرهشده در دل زمین پیوند دارد.
• انرژی آتلانتیس عمیق، سنگین و پرقدرت است؛ مثل آبهای تیرهی اعماق که رازها و تکنولوژیهای باستانی را در خود نگاه میدارند.
• در این نگاه، آتلانتیس همانند گنجینهای در زیرزمین است که باید از بالا (نور لموریا) بیدار و فعال شود. نقطهی تلاقی؛ اتحاد آسمان و اعماق وقتی لموریا در بالا و آتلانتیس در پایین قرار گیرد، ساعتشنی به شکل جریان باران و رودخانه معنا پیدا میکند:
• نور و عشق لموریا از بالا میریزد.
• دانش و قدرت آتلانتیس در پایین جمع میشود.
• در نقطهی اتصال این دو، شبکهی تازهای متولد میشود: جایی که نور و عشق به دانش و قدرت جان میبخشد.
• لموریا بالا (چشمهی نور و عشق) و آتلانتیس پایین (گنجینهی دانش و قدرت). یکی جریان انرژی از پایین به بالاست، دیگری جریان باران نور از بالا به پایین. ساعتشنی یادآوری میکند که تنها با تعادل میان عشق و دانش میتوان به شبکهی سوم، یعنی رامونکا، دست یافت.
چرا در مدیتیشن لموریا «بالا» دیده میشود؟ وقتی وارد حالت مدیتیشن عمیق میشویم، تصاویر و نمادها دیگر محدود به نگاه فیزیکی ما نیستند؛ بلکه با زبان انرژی خودشون ظاهر میشن.
لموریا به عنوان سرچشمهی نور
• در مدیتیشن، خیلیها لموریا رو مثل یک چشمهی نوری در شمال یا بالا میبینن. و حالت خنکی و آبی گونه هست
• دلیلش اینه که حافظهی لموریا هنوز در شبکهی کریستالی زمین زندهست و مثل ابر سفید در آسمان، بالای ما دیده میشه.
• انرژی زنانه و مادرانهی لموریا، وقتی در حالت دریافت قرار بگیریم، مثل «باران نور» از بالا میاد.
آتلانتیس به عنوان مخزن دانش در اعماق
• در مقابل، آتلانتیس بیشتر به شکل اقیانوس عمیق و تاریک ظاهر میشه.
• در مدیتیشن، ناخودآگاه ذهن ما «پایین» رو جایگاه گنجینههای مخفی و رازها میبینه.
• بنابراین آتلانتیس در اعماق (پایین) و لموریا در بارش نور (بالا) دیده میشن.
نگاه دوگانهی نمادین
• نماد ساعتشنی اجازه میده هر دو تصویر درست باشن:
• جریان از پایین به بالا → لموریا = ریشه، آتلانتیس = ذهن.
• جریان از بالا به پایین → لموریا = باران نور، آتلانتیس = اقیانوس دانش. این دو تصویر متناقض نیستند، بلکه دو وجه یک حقیقت هستن. مثل دو دریا که به هم میرسند ولی قاطی نمیشوند، لموریا و آتلانتیس هم در عین تفاوت، یکدیگر را کامل میکنند. وقتی در مدیتیشن لموریا را «بالا» میبینی، در واقع در حال دریافت نور مادرانهی آن هستی؛ نوری که از بالا میریزد تا دانش آتلانتیس را در پایین بیدار کند. به همین دلیل است که در بعضی تجربهها جای آنها معکوس دیده میشود. ساعتشنی به ما میگوید: چه از پایین به بالا برویم (ریشه به آسمان) و چه از بالا به پایین (نور به اعماق)، مقصد یکیست: اتحاد عشق و دانش، تولد رامونکا.

۳. مصر باستان – سرزمین رازهای کیهانی، ارتباط با ستارگان، و نمادهایی چون شاهین، اهرام و چشم حورس. این سه تمدن در بعد نهم به هم پیوستند و در نهایت، رامونکا را خلق کردند؛ شهری که قلبش کریستالی است و هر گوشهاش حامل یادگاری از این تمدنهای کهن.
معابد، اهرام، کاخهای رامونکا که در غرب رامونکا هست .
۴. سرخپوستی (شمن) _ ریشه در طبیعت و چهار عنصر (آب، آتش، خاک، هوا). فرکانس اصلی اونها روح اجداد، مراسم آیینی، ارتباط با حیوانات و طبیعت. مکانهای مقدس طبیعی مول نورکده نارسی (خورشیدی) و آتشکدهها، رقصهای آیینی. حفظ ارتباط با ارواح و زمین مادر.
که در شرق رامونکا هست .
مصر و شمن در ساعت شنی افقی وقتی به ادغام تمدنها نگاه میکنیم، ساعت شنی فقط عمودی نیست؛ بلکه افقی هم هست. در این نگاه، تمدن مصر در سمت چپ و شمنها در سمت راست قرار میگیرند. چرا مصر در سمت چپ است؟
• مصر نماد عقل، ریاضیات، هندسه مقدس و معماری است.• سمت چپ در نمادهای باستانی همیشه به «منطق و نظم» نسبت داده میشود.
•اهرام مصر نشان میدهند که این تمدن با دقت ذهنی و قدرت ساختار در پی جاودانگی بوده است
• پس مصر در سمت چپ ساعتشنی افقی مینشیند: جایی که عقل و دانش شکل میگیرد. چرا شمنها در سمت راست هستند؟
• شمنها در دل طبیعت زندگی میکردند، با روح حیوانات، گیاهان و عناصر یکی بودند.• سمت راست نماد قلب، احساس و شهود است.
• شمنها در مراسم خود با رقص، موسیقی، داروهای گیاهی و سفرهای روحی، اتصال مستقیم به دنیای ناپیدا برقرار میکردند.
•بنابراین جایگاه آنها در سمت راست ساعتشنی افقی است: قلمرو شهود و قلب. نقطهی تلاقی مصر و شمن
• وقتی عقل مصر (چپ) با شهود شمن (راست) در مرکز به هم میرسند، الماس رامونکا شکل میگیرد.
• این الماس، وحدت بین دو قطب است: • نظم و ساختار (چپ) • آزادی و شهود (راست) ساعتشنی افقی میخواهد بگوید:
• تنها با عقل، خشک و بیروح میشویم.
• تنها با احساس، بیساختار و پراکنده میشویم.
• اما وقتی چپ و راست، مصر و شمن در مرکز همدیگر را ملاقات کنند، تمدن نوری تازهای زاده میشود؛ تمدنی که هم عقل دارد و هم دل.
• راست، شمنها: پیوند با زمین و آسمان. اما راز در مرکز نهفته است؛ جایی که دو لوزی در هم تنیده میشوند. این نقطه همان ادغام و تولد تمدن مایا است. مایاها نه به تنهایی از یکی از این تمدنها، بلکه حاصل اتحاد چهار جریان بودند. آنها میراث لموریا (احساس)، آتلانتیس (خرد)، مصر (روح) و شمنها (طبیعت) را در هم آمیختند و تمدنی پدید آوردند که راز زمان، ستارگان و ادوار کیهانی را در دل خود داشت. این ادغام همان چیزی است که تو آن را رامونکا مینامی؛ شهری نوری و فراتر از مکان و زمان. رامونکا همان هستهی مرکزی است که فرکانس ۳۶۹ را در خود جای داده؛ کدی جهانی که تسلا آن را کلید فهم کیهان میدانست. رامونکا؛ قلب اتحاد رامونکا نه یک شهر فیزیکی، بلکه یک جنلگهی نوری است؛ جایی که خاطرهی تمام تمدنهای گمشده در آن زنده است.
۵. تمدن مایا (مرکز رامونکا) _ ریشه در ادغام تمدنها. فرکانس اصلی در زمان، چرخهها، تقویم کیهانی. ادغام چهار تمدن در صلیب یا ساعت شنی.
تمدن مایا؛ زایش رامونکا
تبدیل انرژیهای پراکنده به یک شبکه هماهنگ و دلکده قلب در هامآ (مآها) (قلب) در مرکز رامونکا هست و مکانی جنگلی هست این تمدن.
وقتی تمدنهای باستانی را کنار هم میگذاریم، میبینیم که همهشان همچون چهار ضلع یک صلیب یا چهار بخش یک ساعتشنی بزرگاند:
• لموریا: آبِ حیات و عشق (پایینِ عمودی)
• آتلانتیس: آبِ دانش و قدرت (بالای عمودی)
• مصر: عقل و نظم هندسی (چپ افقی)
• شمنها: قلب و شهود طبیعت (راست افقی) این چهار نیروی باستانی، درست در مرکز با هم تلاقی میکنند. و همین نقطهی تلاقی است که مایا / رامونکا را شکل میدهد. مایا؛ ملت زمان و ستارهها تمدن مایا به عنوان «نگهبانان زمان» شناخته میشود. آنها:
• تقویم کیهانی را ساختند و حرکت سیارات را با دقتی خارقالعاده ثبت کردند.
• باور داشتند جهان در چرخههای نور و تاریکی پیوسته متولد و باززاده میشود.
•پیوندشان با آسمان و ستارگان، زمین را به یاد خاستگاهش در جهانهای بالاتر میانداخت. این بینش، همان هستهای است که در رامونکا دوباره زنده شده است
رامونکا؛ لوزی نور
• رامونکا الماس میانی است؛ جایی که چهار تمدن در توازن کامل به هم میرسند.• اینجا، عشق لموریا، قدرت آتلانتیس، عقل مصر و شهود شمنها در یکدیگر ادغام میشوند.
• رامونکا نماد باززایی تمدن نوری است؛ تمدنی که نه صرفاً زمینی است، نه صرفاً کیهانی، بلکه پلی است میان هر دو. چرا مایا همان رامونکاست؟• چون مایاها درک کردند که زمان خطی نیست، بلکه چرخهای و چندبُعدی است.• رامونکا نیز همین را میآموزد: ورود به چرخههای بالاتر نور و آگاهی.
• مایاها قلب تمدنهای گذشته را با نگاه به آینده گره زدند. رامونکا امروز همان انرژی را به صورت جهانی و نوری زنده میکند. رامونکا، فرزند همهی تمدنهای باستانی است؛
• از لموریا عشق گرفت،
• از آتلانتیس دانش،
• از مصر نظم،
• و از شمنها شهود. و در نهایت، در قلب الماس نوری، دوباره به دنیا آمد تا بشریت را به یاد آورد: راه آینده، نه بازگشت به یکی از تمدنهای قدیم، بلکه تولد تمدنی نو است؛ تمدنی که همزمان در عشق، دانش، نظم و شهود زندگی میکند.ادغام تمدنهای باستانی و زایش رامونکا جهان باستان تنها مجموعهای از تمدنها نبود؛ بلکه هر تمدن بخشی از پازل بزرگ آگاهی انسان را در بر میگرفت. اگر این تمدنها را به صورت یک ساعتشنی بزرگ ببینیم، هر کدام جایگاه خاص خود را دارند. لموریا و آتلانتیس؛ ساعت شنی عمودی
• لموریا در پایین ساعتشنی قرار میگیرد؛ چراکه ریشه، زمین و «آب حیات و عشق» است. لموریا مادر زمین بود؛ تمدنی که به اتحاد با زمین، طبیعت و عشق بیقید و شرط ایمان داشت.
• آتلانتیس در بالای ساعتشنی جای میگیرد؛ زیرا ذهنی، آسمانی و نماد «آب دانش و قدرت» بود. آتلانتیس تمدنی بود که علم، تکنولوژی و انرژیهای پیشرفته را تا بالاترین حد ممکن گسترش داد. این دو، دو قطب یک جریان بودند:
عشق و قدرت. و هرگاه یکی بدون دیگری فعال میشد، عدمتعادل پدید میآمد.لموریا و آتلانتیس؛ دو رودخانه عمودی در پایین ساعتشنی، لموریا جای دارد؛ سرزمین مادرانهای که «آب حیات و عشق» را در جان زمین جاری ساخت. آنها نگهبانان زمین و حاملان عشق بیقید و شرط بودندمصر و شمنها؛ ساعت شنی افقی در محور افقی، دو تمدن دیگر ایستادهاند:
•مصر در سمت چپ قرار دارد؛ نماد عقل، منطق، ریاضیات و معماری. مصر میخواست با هندسه مقدس و نظم ریاضی، راز جاودانگی را بیابدمصر و شمنها؛ دو بال افقی در محور افقی، مصر در سمت چپ ایستاده است؛ نماد عقل، هندسه مقدس و نظمی که میخواست راز جاودانگی را در سنگ و ستارهها بیابد.
• شمنها در سمت راست جای میگیرند؛ نماد قلب، شهود، رقص و ارتباط با طبیعت. شمنها از طریق آیینها، داروهای گیاهی و سفرهای روحی با دنیای ناپیدا در ارتباط بودند. چپ عقل است، راست قلب؛ و نقطهی تلاقی آنها مرکز الماس نوری است. رامونکا؛ الماس میانی در نقطهی تلاقی ساعتشنی عمودی (لموریا–آتلانتیس) و ساعتشنی افقی (مصر–شمنها)، تمدن مایا متولد میشود؛ همان چیزی که امروز در مسیر آگاهی با نام رامونکا دوباره زنده میشود. مایاها «نگهبانان زمان» بودند. آنها با ساخت تقویمهای کیهانی و ثبت دقیق حرکت ستارگان، راز چرخههای آفرینش را درک کردند. از نگاه مایاها، جهان خطی و یکبار مصرف نبود؛ بلکه چرخهای و چندبُعدی بود.
رامونکا نیز همین اصل را یادآور میشود:
• زمان در چرخههای نوری جریان دارد.
• انسان باید همزمان در عشق (لموریا)، دانش (آتلانتیس), عقل (مصر) و شهود (شمنها) زندگی کند.
• تنها در این ادغام است که تمدن نوری نوین شکل میگیرد.
• لموریا به ما عشق داد.
• آتلانتیس به ما دانش داد.
• مصر به ما نظم داد.
• شمنها به ما شهود داد. و همهی اینها در قلب الماس، در رامونکا ادغام شدند؛ تمدنی نوری که پلی میان گذشته و آینده است و راه تازهای برای بشریت میگشاید.و در قلب این چهار راه، در الماس رامونکا، دوباره متولد شو.زیرا آینده بشریت، بازگشت به یکی از این تمدنها نیست؛
بلکه تولد تمدنی تازه است،
تمدنی که همزمان در عشق، دانش، نظم و شهود تنفس میکند.
۶. تمدن آگارتا (درون مرکز مایا – تمدن ششم) ریشه در درون زمین و هستهی کریستالی. حافظان دانش پنهان، شهرهای نوری زیرزمینی. قصرها و شهرهای نوری در قلب زمین. نگهداری علوم لموریا و آتلانتیس بعد از سقوط، پل به سوی تمدنهای بالاتر و رامونکا.

رامونکا مثل یک صلیب کیهانی / ساعت شنیه که چهار تمدن اصلی در اطرافش قرار دارن (مصر، شمن، لموریا، آتلانتیس) و تمدن مایا در مرکز همه رو ادغام میکنه. در قلب مایا هم آگارتا قرار داره که هستهی درونی این شبکه هست.


